بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزیز
میخوام این تاپیک رو بزنم و تقدیم کنم به تمام مادران آسمانی
تقدیم به تموم مادرهای که روز مادر کنار فرزندانشون نیستن ولی یاد وخاطره اونا هنوز تو بند بند وجود فرزندانشون هست
در گل داوودی می شود از صدای لالایی تو لذت برد و در گل نسترن می شود مادریت را بر تمام عشق ها برتری داد.
مادر دلم می خواست نقاش بودم ، زمین را می کشیدم ، دریا را می کشیدم ، ستاره ها ، مهتاب را و خورشید را و آنوقت به همه آنها رنگ عشق و رنگ مادری می زدم.
دلم می خواست دست هایم را مثل نیلوفر ، چشم ها و نگاهم را مثل گل های آفتابگردان ، دلم را چون دریا نقاشی می کردم و آنها را زیر پایت فرش می کردم تامهربانی بر آنها نقش بندد.
مادر من هم بسان بسیار بی مادران عالم ، مادر ندارم ، ولی در نیمه هر ماه ، به هلال کامل ماه نگاه می کنم و خورشید وجودت را حس می کنم.
در بارش باران مهربانی هایت را ، در زلالی چشمه ساران اشک هایت را ، در تردی برگ های شمعدانی دلواپسی و دل نازکی هایت را ، در صدای آبشار و امواج دریا لالایی هایت را می بینم و می شنوم و آرام می گیرم.
مادر از آن روز که تو رفتی ، در فرهنگ لغات من ، عقده و زندگی معنای دیگر یافت ، عقده یعنی بی مادری و زندگی یعنی مادری
مادر ! من مادر ندارم ، ولی به اندازه تمام روزهای بی مادریم ، روز مادر را حس می کنم ، شاید بیش از آنان که مادر دارند.
آنان که مادر دارند ، شاید قدر مادری را به اندازه بی مادران ندانند ، پس من امروز به عشق تمام مادرداران عالم ، عاشقی می کنم و هر آنکه گلی در دست دارد ، هر آنکه خنده ای بر لب دارد ، هر آنکه امیدی در قلب دارد ، دوست دارم.
مادر من امروز در پهنای قلب تو، مهربانی ها را می بینم و آنها را دوست دارم، مادر من از امروز، روزت را می بینم و با سرکوب گله های بی مادریم ، همراه با آنانکه گل بدست ، خنده به لب به سوی تو می آیند ، بغض در گلو ، اشک در حدقه ، لرزش در گفته ، باز هم می گویم : مادرم روزت مبارک